آیا ” هیولا ها ” خنده دارند ؟!


 نقدی بر تماشاچیان بد در کنار نقدی بر  یک نمایش خوب

هیولاها

”  هیولاها” به کارگردانی لارنت فرانی یک پرفورمنس دیدنی ساده و اصولی است . یک پرفورمنس با زبانی جهانی و سوژه ی انسانی . سوژه این پرفورمنس نیروهای شر و سیاهی هایی است که بسیاری از ما را آزادر می دهند و پرفورمر با تمام توان یک بازیگر حرفه ای علت حضور این انرژی های منفی در  اطراف ما و نحوه مبارزه با آنها را نشان می دهد .

 کاربرد  درست و به جای رنگ و نور در این اجرا از اساسی ترین نقاط قوت آن است .  سفیدی برای نشان دادن پلیدی و سیاهی ! انتخابی هوشمندانه و علمی . در واقع با دیدن این اجرا م می ترسیم و نمی ترسیم .ما بدی و شر را می بینیم و حس می کنیم اما دچار آن نمی شویم و این ها همه به علت بهره درست و اصولی کارگردان از نور و رنگ سفید است.

 در واقع ما سیاهی و شر را به زور رنگ های تند و تیره و نورهای موضعی و دارای نوسان شدید درک نمی کنیم  ، بلکه به وسیله سفیدی  و نور واقعی و حرکات فرم بازیگر در می یابیم . در واقع بازیگر با تسلط کامل بر حرکات بدن و اکت هایش و نیز با برآمدن از عهده کار کردن با آکسسوار و القاء ترس و هیجان و نیز طنزی کمرنگ ، یک پرفورمنس اصولی و موفق خلق کرده است .

ساده ، کوتاه ، تأثیرگذار ، همه ویژگی های ” هیولا ها” و همه ویژگی هر پرفورمنس موفق است.

 اما…

 آنچه در این نوشته بیش از هر چیز پرداختن به آن را واجب می دانم  نحوه مواجهه تماشاچی ایرانی با این اجرا ها است :

– ما با شنیدن چند جمله به زبان فرانسه و یا ترانه ای فرانسوی بلند بلند می خندیم ! این یعنی اینکه ما فرانسه می دانید! حال آنکه ترانه ای که بازیگر در حین اجرا یش می خوانند چندان هم خنده دار نیست .

– ما در طول نمایش غیر از این که فرانسه می فهمیم ، به زبان انگلیسی تعجب می کنیم  و می گوییم  : Oh , my God

 – ما شنیده ایم که در حین تماشای تئاتر ، تماشاچی حرفه ای خودش را رها می کنند و اگر خنده اش گرفت می خندد و اگر گریه اش گرفت ، می گرید . اما وقتی برای نشان دادن حرفه ای بودن خودمان می خندیم ، دیگر رها نیستیم ، منقبض هستیم . ما ادا در می آوریم ! ما برای اینکه به سایر تماشاچی ها و به پرفورمر غیر ایرانی ثابت کنیم که حتما پیام نمایش را دریافت کرده ایم ، بلند بلند می خندیم ، مدام می خندیم ، زمانی هم که نمایش خنده دار نیست و گریه دار است هم می خندیم !!

– ما به شدت سوژه زده هستیم . ما فرم را نمی بینیم .ما لایه های درونی را کشف نمی کنیم . ما سطحی نگریم . ما هربار که هیولاها ظاهر می شدند ، می خندیدیم ! گویی ” جناب خان ” و ” کلاه قرمزی ” و… ظاهر شده اند ، می خندیم و ماجرا را شوخی فرض می کنیم . ما به شدت سوژه زده ایم و سوژه ما را همواره مرعوب خود می کند و ما را در سطح نگه می دارد .

و الا حمله هیولاها و شیاطین به رختخواب یک نفر  یا یک بچه ، کجایش خنده دار است ؟! حتی اگر این حمله به شکلی فانتزی بر صحنه نمایان شود .

” هیولا ها ” یک پرفورمنس با موضوعی انسانی و کاربردی است . پرفورمنسی که برای بزرگسالان و ترس هایشان و هم برای کودکان و ترس ها و کابوس هایشان ، در کنار سرگرم کردن ، کارکرد درمانی نیز دارد .

اما برای اکثر مخاطبینش در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر ، حکم سیرک داشت و مایه خنده های طولانی و شدید به شکلک ها و رقص ها و … بی آنکه به اصل ماجرا پی برده شود .

و ریشه این خنده های بی جا و بی معنا را شاید بتوان در انواع نگاه و تفکرات انتلکتوآل و شبه روشنفکرانه ی عده ای تماشاچی نما دارد ( اصطلاحی ورزشی که بد نیست دیگر در تئاتر هم کاربرد و جایگاه  خود را بیابد . )  . آنان که خود را  تئاتر ی و مخاطب خاص تئاتر می دانند و سایرین را عوام  . حال آنکه خود کوچکترین درکی از مدیوم تئاتر ندارند و فقط به قول معروف ” جو گیر ” هستند  و در عمل بیشتر جای تماشاچیان واقعی را اشغال و جای اصحاب رسانه را تنگ می کنند .

المیرا نداف – نویسنده میهمان

۳ نظر ثبت شده است .

  1. مرجانی گفت:

    ببخشید که ممکنه کمی بحث رو منحرف کنم اما به نظرم این اساسا ربط داره به تیپ های ظاهری ما … پوشش ما رو دقت کردید ؟ پر از خودنمایی … اگر بدانیم با فردی فرنگی رو به رو هستیم شدت هم می پذیرد . خنده های در سالن نمایش و ادای فهمیدن هم در آوردن از همین خودنمایی نشات میگیره ، حتی برای فرد بغلی که ممکن است خواهر خودت باشه و کاملا بشناسه ، اما خودنمایی ریشه داره و به این راحتی جدا نمی شه . متاسفانه این رفتار حتی ادای روشنفکر بازی هم نیست . بی هویتی است .

  2. محسن نیازی گفت:

    خیلی نوشته ی جالبی بود، ممنون . خیلی نگاه درستی به این قضیه داشتید . ما هم در طول سال هم با این اتفاقات مواجه میشیم چه برسه به اینکه جشنواره باشه و نمایش از فرانسه … حتما باید ثابت کنیم که خیلی خوب و باحال و کار درست هستیم . متاسفم واقعا برای این اوضاع

  3. م . خلعتبری گفت:

    یادداشت کامل و خوبی بود
    ولی واقعا به نظرم کار خنده دار بود

پاسخ دادن به مرجانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *