منظومه ؛ اثری بی ادعا و تاثیرگذار


یادداشتی بر نمایش “منظومه” به نویسندگی و کارگردانی علی فرحناک

منظومه-نقد

“منظومه” یک نمایش خوب و بی ادعاست .

علی فرحناک هم در مقام کارگردان و هم نویسنده ی این اثر به خوبی توانسته است با نگارش متنی تاثیرگذار که حاصل درک عمیق او از سوژه نمایشنامه است ، نمایشی موفق و قابل تامل را به روی صحنه ببرد .

نمایشی که با استفاده ی درست از دکور ، تالار حافظ را به فضایی دیدنی تبدیل کرده است . “منظومه” دکور بسیار ساده ای دارد و در آن از کمترین آکسسوار استفاده شده است . استفاده از باکس های مربع شکل تنها المان هایی است که ما در طراحی صحنه این نمایش می بینیم ولی استفاده ی درست از این باکس ها فضاسازی متفاوتی را برای تماشاگر ایجاد کرده است ، به ویژه اینکه ورود و خروج این باکس ها به صحنه نه تنها در شکل گیری فضای نمایش و کاربردی بودن برای بازیگر و قصه ، به شکلی طراحی شده است که کمترین زحمت را به همراه دارد و به علاوه در ایجاد ریتم متناسب با قصه بسیار موفق عمل کرده است . همچنین نور پردازیِ به جا در نمایش ، صحنه را تماما در خدمت نمایشنامه می گیرد و به وسیله ی آن ، آمد و رفت های پرسوناژ ها در پرده های نمایش معنا دار می شود .

در “منظومه” ما شاهد بازی های به اندازه و کنترل شده بازیگران هستیم ، هر کدام از این بازیگران بنا به موقعیتی که در آن قرار دارند ، چنان درخشان ظاهر می شوند که می توانند قصه را به بهترین نحو روایت کنند و آن را برای مخاطب باورپذیر کنند و گرچه اغلب تیپیکال هستند اما ، فراتر رفتن از حد تیپ برای بسیاری از این پزسوناژها لازم نیست و حتی این اتفاق می تواند به کلیت نمایش آسیب وارد کند ؛ که خب گروه بازیگران و البته کارگردان به خوبی از عهده این مهم بر آمده اند .

کارگردان این نمایش با انتخاب سوژه ای مذهبی ، به موضوعاتی می پردازد که برای همه ی مخاطبان قابل لمس است و امتیاز دیگرش دوری از شعارزدگی است ، او به درستی حد نگه می دارد و مسائل ماورای طبیعی را به اندازه در کار مطرح می کند به طوری که مخاطب حضور فرشته را در نمایش می پذیرد . همه ی این فهمیدگی و دانش کارگردان از دغدغه ی او ناشی می شود و اینکه او قاعدتا باید این سوژه را زیست کرده باشد ، دغدغه ای که باعث شده او در این اثر هم فرم را به درستی بسازد و هم محتوا را .

از دیگر ویژگی های مثبت این نمایش می توان به استفادۀ به جای کارگردان از تمام نقاط صحنه اشاره کرد . همچنین ریتم این نمایش نیز متناسب با قصه انتخاب شده و مخاطب را خسته نمی کند بلکه او را تشنه ی شنیدن ادامه قصه می کند ، در واقع گره ها به موقع ایجاد می شوند و به موقع باز می شوند و خرده پی رنگ ها در خدمت قصه اصلی هستند و پر رنگ تر از آن نیستند .

“منظومه” قصه چند نفر را روایت می کند و کارگردان تا پایان این قصه ها را مانند نخ تسبیح یک به یک بهم وصل می کند ، همانطور که از اسم نمایش مشخص است ، پرسوناژ های منظومه همگی پیرامون یک منبع انرژی قرار دارند و از آن خیر می بینند .

در پایان منظومه را می توان اثری قابل دیدن دانست ؛ زیرا علاوه بر ریتم مناسب و میزانسن های اصولی با بازی های خوب و کارگردانی حساب شده ی کارگردان و بیان قصه ای باورپذیر و روان ، تماشاگر را به خوبی درگیر می کند و این ها برای قابل قبول دانستن یک اثر کافی است .

آرزو شفق-دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

۲ نظر ثبت شده است .

  1. باران عرفانی گفت:

    با نود درصد حرفای این نویسنده موافقم چرا که خود من در بعضی از جاهای نمایش خسته شدم و دوست داشتم تند تر جلو بره . با این حال از تحلیل ساده و روان تان خوشم آمد . سپاس

  2. احمدی گفت:

    با این تعریفای شما واجب شد برم کار رو ببینم ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *