اهانت ِ نا موفق به تماشاگر


یادداشتی بر نمایش ” اهانط به طماشاگر” به کارگردانی امیر اخوان 

تئاتر فستیوال

نمایش ” اهانط به طماشاگر” به راستی اهانت به تماشاگر است،  آن هم نه به دلیل نمایشنامه ی آن و قصدی که نویسنده ی کار ( با تلفظ صحیح – پیتر هاندکه)  داشته است، بلکه به این دلیل که کارگردان و بالاخص بازیگران از پسِ اجرایِ نمایشنامه بر نیامده اند.

اگر بخواهیم ریشه ی تئاتر را در ایران پیدا کنیم به سال ها و قرن ها قبل بر می گردیم که چیزی شبیه به تئاتر با تعزیه و تقلید چی ها و بقال بازی ها و سیاه بازی ها و…  در ایران رواج داشت.  ولی آن چیزی که ما به عنوان تئاتر معاصر می شناسیم از اوایل قرن سیزده آن هم با بازگشت دانشجویان فرنگ رفته به ایران آغاز شد و از آن پس بود که پای تئاتر ، آن هم به شکل اروپایی و البته با دنباله روی از آنها به ایران باز شد.  سالن ها ساخته و نمایشنامه ها ترجمه شد . البته باید گفت این دنباله روی با چندین سال و قرن فاصله از اروپائیان شکل گرفت . دنباله روی که اغلب با آگاهی و شناخت کامل و گاهاً با تقلید جلو رفت تا به زمان حال رسید.  تئاتر ما حال در جهان حضور دارد و گاها هم حرفی برای گفتن پیدا می کند ولی به هیچ عنوان نباید فراموش کرد که فاصله‌ای به اندازه ی چند قرن بین ما و اروپا وجود دارد و اگر حال آنها ، در حال تجربه ی فرم ها و سبک های جدید اند ما همچنان باید در تئاتر کلاسیک بمانیم زیرا بدون کسب تجربه از تئاتر کلاسیک نمی توان به روش های مدرن و چه برسد به پست مدرن رسید.

حکایت نمایش ” اهانط به طماشاگر ” حکایت همین فاصله است . ” اهانت به تماشاگر ” از آن قبیل نمایشنامه هایی است که قصه ندارد و اتفاقاً قصه نداشتن آن درست است و با معنا . ولی باید قبول کرد که تئاتر ما و مطمئناً کارگردانان و بازیگران جوان ما که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند از پس اجرای آن بر نمی آیند . این نمایش را که به گونه ای می توان تئاتر شورایی دانست که باید در آن با تماشاگر تعامل داشت و او را وارد کار کرده و از او بازی گرفت . پس برای این کار و این سطح از تعامل نه تنها کارگردان بلکه بازیگران باید به این سبک و این نمایشنامه تسلط کامل داشته باشند . کارگردان باید میزانسن های احتمالی از ورود تماشاچی به کار را در ذهن چیده باشد و دست بازیگر را برای آن باز بگذارد و بازیگر هم باید بتواند با تمام چیزهایی که در اختیار دارد از تماشاچی بازی بگیرد و خود نیز بداهه پرداز خوبی باشد.

این ها مواردی ست که هیچ کدامشان در نمایش اهانت به تماشاچی ” امیر اخوان ” دیده نمی شود . بازیگران بدون داشتن هیچ نوع اکت و میمیک معنا داری ( که البته این نبود اکت و میمیک هم بی معنی بود)  فقط دیالوگ های خود را گفته و نه تنها تماشاگر را وادار به انجام هیچ عکس العملی نکرده بلکه حتی حوصله ی او را سر برده و اجازه ی فکر کردن به معنای این نمایش را به او نمی دهد.

این نمایش ایده ی نویی ( البته در ایران)  است که اگر درست از کار دربیاید بسیار تامل برانگیز و جذاب است ولی برای تئاتر ما زود . نه تنها برای تئاتر ما بلکه برای تماشاگر ما که هنوز هم قابلیت هضم تئاتر کلاسیک را ندارد . شاید بهتر باشد بگذاریم زمان و کسب تجربه این فاصله ی تاریخی بین ما و اروپا را طی کند . شاید باید به تئاتر ما زمان بیشتری داد !

آرزو شفق – تئاتر فستیوال

۵ نظر ثبت شده است .

  1. شمیم گفت:

    تاتر رو ندیدم ولی به نظرم برای کار اول قدم خیلی بزرگ و البته شجاعانه ای بوده که کمی هم بی فکری در اون دخالت داشته!

  2. Homan گفت:

    Maskhare bazi mahz bud! Be inam migan teatr! Hanuz nafahmidan har namayeshnamei ro nemishe inja ejra kard? Hayf pul belit

  3. علی گفت:

    نقد منصفانه و خوبی بود . ممنون

  4. simin گفت:

    Khamoom shoma chera tbe mokhatabaye ma tohin mikonid ???

    Honar ro ke nemishe mahdoodesh kard! Bel akhaas teater ro @

    • جمشید گفت:

      خب وقتی این اتفاق واقعا در تئاتر ما به عناوین مختلف ، اعم از خلاقیت ، نوآوری و از این حرف ها رخ میده و اساس تئاتر ما رو به قهقرا می بره ! اینو باید گفت . باید فریاد زد !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *