بخش : نقد و یادداشت

جاه طلبی های شیرینِ روزگارِ جوانی
"پاره سنگ در جیب هایش" نوشته مری جونز نمایشی دو پرسوناژه است که در واقع دو سیاه لشگر هالیوودی را نشان می دهد که مخاطب از زبان و نگاه آن ها نقد صنعت هالیوود و آثار مخرب آن بر زندگی افراد عادی اما درگیر با این صنعت را مشاهده می کند . دو بازیگر نمایش ...

فراموش نکنید !
نزدیک به یک سال قبل یادداشتی نوشتم با عنوان " شما کدام را دوست دارید : منتقد یا متزور !؟ " که در تئاتر فستیوال منتشر شد . نوشته ای برخاسته از دردی عمیق : به تماشای نمایشی رفته بودم و در صندلی های کنار من ، دو بازیگر نشسته بودند و در تما ...

هنرمندانه اما سوژه زده
از شما چه پنهان ، برای تماشای "شرق دور ، شرق نزدیک" کمی دچار پیش داوری بودم و علت آن هم حضور حامد بهداد به عنوان بازیگر بود و با همه ی سابقه ی تئاتری – مربوط به سال های دور – بهداد و با همه ی شاگرد سمندریان بودنش در تئاتر ، باز هم سال های متمادیِ د ...

ساده اما دغدغه مند و امروزی
" نیلوفر و نفت " یک نمونه ساده از نمایش ایرانی است . این که می گویم ساده ، نه دلیل بر این می شود که مخاطبان آن را اثری دمِ دستی و بی مایه بپندارند و نه دلیل بر این می شود که صاحب اثر ، احیانا با خواندن اولین خط از این متن از خواندن ادامه اش پشیمان ...

ساده اما شریف …
می توان گفت اغلب مخاطبان تئاتر با نمایشنامه "شاه لیر" اثر ویلیام شکسپیر آشنایی دارند و می دانند داستان آن از چه قرار است . آتیلا پسیانی با الهام از این اثر نمایشنامه ای را خلق کرده که بن مایه اصلی آن همان چیزی است که در "شاه لیر" وجود دارد اما نحوه ...

قبرستانی برای یک ایدۀ خوب
" اگر یک روز دیگر زنده بودم " نمایش بدی است که بر اساس ایده ی خوبی شکل گرفته است ، اما نمایشنامه ای بی سر و ته ، ضعیف و اجرایی ناقص دارد . این نمایش بیش از هر چیز از نبود قصه و شخصیت پردازی های ناقص و رها شده رنج می برد . در حقیقت نداشتن نمایشنام ...

هنر تئاتر = ” روال عادی “
کارگردان نمایش روال عادی از همان ابتدای کار ، یعنی ورود بازیگران به سالن و مکث چند ثانیه ای قبل از ورود به صحنه توسط بازیگر اول ، تکلیف تماشاچی را روشن میکند که با اثری دقیق و البته کلاسیک رو به رو است . کارگردان بدون این که بخواهد به حواشی پناه ب ...

“غرب مغموم” ی که ما را شاد کرد
اینکه گروهی جوان ، بی هیچ ستاره و چهره ی مشهوری و تنها و تنها با تکیه بر متن نمایشنامه و بی بهره جویی از طراحی های رایج میان جوانان تئاتری و اقتباس های اغلب اشتباه و اما پرمدعا از نمایشنامه های معروف و تنها و تنها با تکیه بر قصه گویی و وفاداری به م ...

” روال عادی ” در تئاتر غیر عادی ما
در همین شروع اعلام می کنم که در این نوشتار قصد روده درازی و قلم فرسایی و مردم آزاری با کلمات شیک و به ظاهر علمی ندارم ، که اساسا این گونه نوشتار را – در این برهه مشـــخص از تاریخ – نه منـــاسب نقد می دانم و نه در شأن اثری چون " روال عادی " به کارگ ...

شنیدن ؛ کی بود مانند دیدن ؟!
اشاره : یادداشت زیر به بهانه اجرای نمایش "شنیدن" به کارگردانی امیررضا کوهستانی در مجموعه تئاتر شهر نوشته و در وب سایت تئاتر فستیوال منتشر شده بود . به بهانه اجرای مجدد این نمایش در تئاتر مستقل تهران ، بازنشر این یادداشت را خالی از لطف ندانستیم . ...

کاش ستاره می شدی ، شهاب !
هنوز هم بعد از گذشت چند سال بازی شهاب حسینی را در فیلم « پرسه در مه » به کارگرانی بهرام توکلی ، ستایش می کنم . بعد از دریافت نخل طلای جشنواره ی فیلم کن ، به خاطر بازی در فیلم اصغر فرهادی ، برایش خوشحال شدم و صمیمانه آرزو کردم که روز به روز موفقیت ه ...

رنگی نو بر ” دیوان تئاترال “
نقدی بر نمایش "دیوان تئاترال" به کارگردانی روزبه حسینی آنچه محمود استاد محمد در "دیوان تئاترال" نگاشته است چنان که از اسمش بر می آید ، نمایشنامه ای است منظوم که روایتگر جادو و قدرت عشق و از پس آن مسائل مهم سیاسی و اجتماعي وقت است . بنابراین خو ...