در مصاحبه اختصاصی با تئاتر فستیوال :

کیوان حبیبی : ، تئاتر در شهرستان زیر چکمه های تهران له می شود / تئاتر قزوین ، نیاز به بودجه دارد


کیوان حبیبی ، رئیس انجمن هنرهای نمایشی شهر قزوین ، متن مجلس « شمر کشی » نوشته محمد رحمانیان را برای اجرا در نوزدهمین جشنواره نمایش های آیینی انتخاب کرده است و در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با این کارگردان و بازیگر انجام داده است که می توانید در ادامه بخوانید :

در رابطه با ویژگی های نمایشنامه « مجلس شمرکشی » بگویید که آن را برای اجرا انتخاب کردید .

متن « مجلس شمرکشی » چون متنی نزدیک به تعزیه بود و من از شهری می آیم که  صاحب مکتب در تعزیه است و ما از کودکی با آن بزرگ شده ایم ، این متن را انتخاب کردم . تا به حال هم در این زمینه کار نکرده بودم . تغییراتی روی متن انجام دادم ، رجزخوانی هایی که شمر می کرد و بحرطویل هایی که می خواند را زیاد و آن را به شیوه نمایش های ایرانی اجرا کردم . این اجرا بیشتر یک خطابه است و شمر به شکل مستقیم با مخاطب صحبت می کند و آنها را خطاب قرار می دهد و مطالبی را به شکل مستقیم به آنها می گوید . این بحث مطرح می شود که آیا در صحرای کربلا عامل شهادت امام حسین (ع) شمر بوده یا کسان دیگری هم دخیل بوده اند .

در یک رابطه محوریت موضوع نمایشنامه بیشتر توضیح دهید . به نظرتان ضرورت شناختن انسان هایی که در طول تاریخ لعن می شوند ، چیست ؟

آشنایی با تاریخ می تواند لامپ های تاریک ذهن ما را روشن کند . در واقعه عاشورا هم ، نه اینکه گناه شمر کم باشد ،  او بُرنده سر حسین بن علی است اما قبل از اینکه سر امام حسین بریده شود ، امام ضربه های دیگری می خورد و عواملی دست به دست هم می دهد تا امام شهید شود . این متن در واقع به این می پردازد که شمر می گوید تمام عوامل را به من نسبت ندهید . باید این موضوع را مدنظر قرار داد که فقط این شخصیت در تاریخ باعث کشته شدن امام حسین (ع) نشده است و افراد دیگری هم دخیل بوده اند . شمر در خطابه ی این نمایش ، یک به یک از کسانی که به امام پشت کرده اند و او را تنها گذاشتند ، نام می برد ، مثلا حکیم بن طفیل طائی . به نظر من متن حرف بزرگی دارد و استاد محمد رحمانیان از شناختی که از واقعه عاشورا دارد ، با وجود آنکه متن را کوتاه نوشته ، متن پرمغزی است . لایه لایه است . این را به دلیل اینکه من ، این متن را بازی می کنم نمی گویم . نمایش چیزهایی دارد که می تواند برشی از تاریخ عاشورا را روشن کند .

پیش از این هم ، این متن را اجرا کرده بودید و تصمیمی برای اجراهای دیگر آن دارید ؟

 من این نمایش را برای پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد آماده کرده بودم . من در دانشگاه تربیت مدرس درس می خواندم . عنوان نظری پایان نامه ام : « تعزیه در قزوین » بود و نمایشنامه ای را که نسبتی با مسائل تعزیه داشت و برگرفته از شیوه اجرایی تعزیه بود را انتخاب کردم . همان طور که در نمایش می بینید ، من روی صحنه حرکت مشخصی ندارم که مثلا از نقطه الف تا ی حرکت کنم و دیالوگ ها را بگویم ، بلکه حرکت ها آزاد است و مثل میدان تعزیه می ماند . ای کاش ، تماشاچی می توانست در سالنی این اجرا را ببیند که بتواند در چهارطرف آن بنشیند . البته من اعتراضی به این اتفاق ندارم چون می دانم در تهران چنین سالنی نیست .

من این نمایش را در شهر قزوین اجرا کرده ام و اگر خدا یاری کند باز هم اجرا خواهم کرد . چون اعتقاد دارم که پرونده یک نمایش را به راحتی نمی توان بست . شما آثار مختلفی را تولید می کنید و می توانید آن را به مناسبت های مختلف اجرا کنید . مکانی در قزوین وجود دارد به نام سرای سعدالسلطنه که بزرگترین کاروانسرای سرپوشیده است و از قدیم در آن نمایش های تعزیه اجرا می شد . اگر خدا یاری کند در دهه اول ماه محرم ، این نمایش را اجرا خواهم کرد .

در رابطه اجرا در جشنواره نمایش های آیینی و سنتی بگویید .

معمولا تمرین می کنم که غر نزنم . مشکلی در این جشنواره نداشتم و زیاد هم آدم جشنواره ای برو نیستم . این نمایش را هم که فرستادم امید نداشتم که قبول شود . این نمایش کاملا آیینی و سنتی است و جاهایی از آن هم تئاتر بی چیز است ، البته نه آن چیزی که یرژی گروتفسکی می گوید ، یعنی تمام تمرکز باید روی بازیگر باشد . ولی الان که بعد از اجرای اول با شما صحبت می کنم ، چون با صحنه آشنا نبودم و تمرین هم نکرده بودم ، یکی دو مشکل کوچک وجود داشت . اما با این حال شکوفایی نقش در وجودم ، بعد از چند مدت اجرا ، نقش در وجودم شکوفا شده است و تا حدودی به آن رسیده ام . ببینیم در اجرای دوم چه پیش می آید .

صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید .

من رئیس انجمن هنرهای نمایشی قزوین هستم . تئاتر در چند شهر خیلی مهم است . ما داریم در شهر کوچکی مثل قزوین که حدود ۵۰ کیلومتر با تهران فاصله دارد و رفت و آمد در یک صبح و شب ، شدنی است ، زیر چکمه های تهران له می شویم . بچه های شهرستان ، قطع به یقین جریان های مهم تئاتری هستند . تئاتر تجربی که پیگیر آن هستم و به عنوان بیننده به آن علاقه دارم ، در شهرستان بسیار شکوفاتر انجام می شود .

تئاتر هنری است که مخاطب آثار را برای دیدن انتخاب می کند . بنابراین اگر حامی مالی و سوبسید دولتی نداشته باشد ، از بین نمی رود ، به راه خودش ادامه می دهد . اما خیلی ها زیر چکمه های آن ، له و نابود می شوند . نمی دانم از چه زمانی قرار است تئاتر در این مملکت تمرکز زدایی شود . اگر به عنوان مثال به گروه هایی که جشنواره های نمایش های آیینی سنتی نگاه کنید ، می بینید که هر دو سال گروهی می آیند و نمایشی اجرا می کنند و بعد فراموش می شوند و نمی توانند کار کنند و در دوره بعد گروه دیگری می آید ! من نگران تئاتر شهرم ، قزوین هستم که نیاز به بودجه دارد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *